دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
راهبرد تقسیم سفارش با رویکرد کاهش واکنش بازار در بورس اوراق بهادار تهران
321
347
FA
محمدعلی
رستگار
0000-0001-5094-602X
استادیار، گروه مهندسی مالی، دانشکده مهندسی صنایع و سیستمها، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
ma_rastegar@modares.ac.ir
ناهید
اقبال ریحانی
کارشناسی ارشد، گروه مهندسی مالی، دانشکده علوم مالی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
n.eghbalreihani@yahoo.com
10.22059/frj.2019.268397.1006757
<strong>هدف:</strong> در این پژوهش قصد داریم که یک سفارش بزرگ را به تعدادی سفارش کوچکتر تقسیم کنیم تا هزینه واکنش بازار و بیتعادلی بهوجود آمده از سفارشهای بزرگ در بازار را کاهش دهیم.
روش: با توجه به محدودیت دسترسی به دادههای معاملههای درونروزی و حجم بسیار محاسبهها، تابع واکنش بازار آنی از سمت خرید را برای چند سهم از بورس تهران با استفاده از مدل واکنش بازار I star بهدست آوردیم و با استفاده از تابع واکنش بازار و بازه سفارشگذاری، یک سفارش بزرگ را به تعدادی سفارش کوچکتر تقسیم کردیم تا بهجای سفارشگذاری یکباره همه سهام در بازار، سفارشگذاریها را در بازههای زمانی مختلف انجام دهیم. هدف از این کار، کاهش هزینه واکنش بازار و کنترل بیتعادلی بهوجود آمده از سفارشهای بزرگ در بازار است.
یافتهها: طبق الگوهای درونروزی بهدستآمده برای میانگین حجم معاملهها و واکنش بازار، برای هر دسته از سهمهای بررسیشده در ابتدای روز، حجم معاملهها کم و واکنش بازار زیاد است؛ اما در انتهای روز با افزایش حجم معاملهها و نقدشوندگی در بازار، هزینه واکنش بازار کاهش مییابد؛ زیرا با افزایش نقدشوندگی در بازار، سفارشهای سرمایهگذاران با تغییرهای کمتر قیمت تکمیل خواهد شد. علاوهبر این، تابع واکنش بازار آنی برای سهمهای بررسیشده در بورس تهران نیز مقعر است و سرمایهگذاران در اجرای معاملههای خرید در مقایسه با فروش هیجانیتر رفتار میکنند. ویژگیهای بهدستآمده در طراحی راهبرد برای معاملههای سرمایهگذاران تأثیر میگذارد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که با بررسی الگوهای درونروزی پارامترهای نقدشوندگی بازار، مانند حجم معاملهها و واکنش بازار و همچنین، طراحی راهبرد معامله برای تقسیم سفارشهای بزرگ، میتوان هزینههای مازاد متحملشده توسط معاملهگران را کاهش داد و باعث شد که سفارشها با قیمت مناسبتر اجرا شود.
راهبرد تقسیم سفارشهای بزرگ,الگوهای درونروزی,معاملههای الگوریتمی,واکنش بازار,هزینه معاملهها
https://jfr.ut.ac.ir/article_73896.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73896_e1e0cd5472797473552feac7e4094e96.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
مقایسه شاخصهای قیمتی تکرارشونده (BMN و کیس ـ شیلر) در بازار مسکن شهر تهران
348
363
FA
رضا
عیوضلو
0000-0002-9336-078X
استادیار، گروه مالی و بیمه، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
eivazlu@ut.ac.ir
سعید
اسلامی بیدگلی
استادیار، مؤسسه آموزش عالی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
saeed.eb@atu.ac.ir
امیررضا
خورسندی آشتیانی
کارشناسی ارشد مالی ـ مستغلات، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
khorsandy.amir@gmail.com
10.22059/frj.2019.271058.1006775
<strong>هدف:</strong> تغییر قیمت مسکن، همواره دغدغه سیاستگذاران، سرمایهگذاران و حتی عموم مردم بهعنوان سرمایهگذار و مصرفکننده بوده است. با توجه به ویژگی ناهمگنی مسکن، اندازهگیری تغییرهای آن با مشکلات جدی روبهرو است. تاکنون، در ایران تغییرهای قیمت مسکن در بازار مسکن شهر تهران با شاخصهای میانگین نشان داده شده است. با توجه به ناهمگن بودن مسکن، شاخص یادشده بهخوبی تغییرهای قیمتی را نشان نمیدهد؛ زیرا اگر در دورهای معامله خانههای گرانقیمت زیاد باشد، شاخص میانگین افزایش مییابد، در حالی که ممکن است قیمت مسکن چنین روندی را در آن دوره نداشته باشد. در کشورهای پیشرفته، از شاخصهای کیفیت ثابت (شاخص هدانیک و شاخص فروشهای تکرارشونده) برای گزارش تغییرهای قیمت مسکن استفاده میشود. در این پژوهش میکوشیم شاخص مناسبتری برای بازار مسکن تهران ارائه کنیم.<br /> روش: در این پژوهش دو نوع شاخص فروش تکرارشونده (BMN و Case_Shiller) بر مبنای دادههای معاملههای مناطق 1، 3، 6، 11، 16 و 20 شهر تهران، در بازه زمانی بهار 89 تا زمستان 96 ساخته شد و این شاخصها با استفاده از روش بروننمونه مقایسه شدند تا مشخص شود کدام شاخص میتواند تغییرهای مسکن را دقیقتر نشان دهد.<br /> یافتهها: نتایج روش بروننمونهای نشان داد که از بین شاخصهای فروش تکرارشونده (BMN و Case_shiller) شاخص BMN تغییرهای قیمت مسکن شهر تهران را بهتر نشان میدهد.<br /> نتیجهگیری: با توجه به اینکه شاخصهای فروش تکرارشونده در مقایسه با شاخصهای میانگین، تغییرهای مسکن را بهتر نشان میدهد، پیشنهاد میشود که سرمایهگذاران و سیاستگذاران برای بررسی روند تغییرهای قیمت مسکن تهران، از شاخصهای فروش تکرارشونده بیلی و همکاران (BMN) استفاده کنند.
شاخص قیمتی مسکن,شاخص فروش تکرارشونده,کیس ـ شیلر,BMN
https://jfr.ut.ac.ir/article_73897.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73897_3a657916a95a8f7d036aecb98ae33d30.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
بررسی تأثیر بازار سرمایه بر ویژگیهای مدیریت با تأکید بر نقش بازدهی سهام
364
391
FA
افسانه
دلشاد
0009-0005-2168-1372
دکتری، گروه مدیریت مالی، پردیس بینالملل کیش، دانشگاه تهران، کیش، ایران.
afsaneh.delshad@yahoo.com
رضا
تهرانی
0000-0002-4509-4800
استاد، گروه مدیریت مالی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
rtehrani@ut.ac.ir
سید مجتبی
میرلوحی
0000-0002-7332-0000
استادیار، گروه مدیریت مالی، دانشکده صنایع و مدیریت، دانشگاه صنعتی شاهرود، شاهرود، ایران.
mirlohism@shahroodut.ac.ir
10.22059/frj.2019.272466.1006805
<strong>هدف:</strong> هدف این مقاله، بررسی تأثیر بازار سرمایه بر ویژگیهای مدیریت (کوتهبینی مدیریت، خوشبینی مدیریت، محافظهکاری مدیریت، دقت پیشبینی مدیریت، ساختار مدیریت و توانایی مدیریت) با تأکید بر نقش بازدهی سهام (بازده غیرعادی و بازده خاص سهام) بوده است.<br /> روش: بهمنظور بررسی موضوع مطالعه، پس از استخراج اطلاعات مالی ۱۶۵ شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶، از دادههای ترکیبی و مدل رگرسیون چند متغیره برای آزمون فرضیههای پژوهش استفاده شده است.<br /> یافتهها: تأثیر کوتهبینی و خوشبینی مدیریت بر بازده غیرعادی و بازده خاص سهام بهترتیب، منفی و معنادار و مثبت و بیمعنا بود. با افزایش محافظهکاری، بهترتیب شاهد افزایش و کاهش معنادار بازده غیرعادی و خاص سهام بودیم. دقت پیشبینی مدیریت نیز بر بازدهی سهام تأثیر مثبت و معناداری داشت و تأثیر توانایی مدیریت بر بازده غیرعادی، مثبت و بیمعنا و بر بازده خاص مثبت و معنادار بود. علاوهبر این، استقلال هیئت مدیره بر بازده غیرعادی و بازده خاص سهام، تأثیر مثبت و معناداری داشت و تنوع جنسیتی هیئت مدیره بر بازده غیرعادی تأثیری مثبت اما بیمعنا و بر بازده خاص تأثیری منفی و بیمعنا داشت. تأثیر متغیر ثبات مدیریت نیز بر بازده غیرعادی، منفی و بیمعنا و بر بازده خاص سهام، مثبت و بیمعنا بود.<br /> نتیجهگیری: با افزایش کوتهبینی و خوشبینی مدیریت، بهترتیب شاهد کاهش و افزایش بازده غیرعادی و خاص سهام بودیم و با اعمال محافظهکاری بالاتر مدیران، بازده غیرعادی بیشتر و بازده خاص کمتر شد. علاوهبر این با افزایش توانایی مدیران و دقت بیشتر در پیشبینی سود، بر میزان بازدهی شرکتهای در دست بررسی افزوده شد. استقلال اعضای هیئت مدیره نیز به افزایش معنادار بازدهی سهام انجامید، در حالی که تنوع جنسیتی هیئت مدیره بهترتیب با افزایش و کاهش بیمعنای بازده غیرعادی و خاص سهام همراه بود. ثبات مدیریت نیز باعث شد، بازده غیرعادی کاهش و بازده خاص سهام افزایش یابد.
ویژگیهای مدیریت,بازده غیرعادی سهام,بازده خاص سهام,مالی رفتاری,سوگیری
https://jfr.ut.ac.ir/article_73898.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73898_8db68ce0ad2b5c1b58142f8af066ecb8.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
قیمتگذاری اوراق تبعی با استفاده از مدل هستون کسری ـ پرشی
392
416
FA
امید
جنابی
دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
omid.j.eco@gmail.com
نظر
دهمرده قلعه نو
استاد گروه اقتصاد دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
nazar@hamoon.usb.ac.ir
10.22059/frj.2019.277291.1006834
<strong>هدف:</strong> در این مقاله، ضمن معرفی مدل تلاطم تصادفی هستون با در نظر گرفتن فرایند پرش و ویژگی حافظه بلندمدت قیمتها، مدل جدیدی برای قیمتگذاری اوراق تبعی ارائه شده است و در ادامه، کارایی این مدل با دو مدل معروف نوسانهای تصادفی هستون و بیتز مقایسه شده و درباره نتایج آنها بحث شده است.<br /> روش: در این پژوهش نظر به اینکه قیمت داراییهای پایه در بازارهای مالی دستخوش تغییرهای ناگهانی ناشی از عوامل گوناگون قرار میگیرند و همچنین با وجود ویژگی حافظه بلندمدت در روند قیمتهای بازار سهام، با اضافهکردن جمله پرش و توان هرست به این مدل، مدل جدیدی بهنام مدل هستون کسری ـ پرشی ارائه شده است. در ادامه با تعیین تابع مشخصه فرایند قیمت دارایی پایه در مدل جدید، فرمولی برای قیمتگذاری اوراق تبعی در قالب این مدل و با استفاده از روش مونت کارلو همراه با تکنیک کاهش واریانس، استخراج شده است.<br /> یافتهها: در این مطالعه، برای آزمون و مقایسه مدلهای قیمتگذاری از دادههای اوراق تبعی منتشر شده در سالهای 91 تا 96 استفاده شده است. پس از واسنجی و قیمتگذاری اوراق تبعی توسط هر سه مدل و مقایسه نتایج، مشخص شد که برای ارزشگذاری اوراق تبعی، مدل هستون کسری ـ پرش در مقایسه با دو مدل دیگر، عملکرد بهتری دارد.<br /> نتیجهگیری: نتایج مقایسه نشان داد که ارزشگذاری توسط مدل هستون کسری ـ پرشی به نتایج واقعی قیمت اوراق تبعی نزدیکتر است و در مقایسه با دو مدل معروف نوسانهای تصادفی، هستون و بیتز، عملکرد بهتری دارد.
اوراق تبعی,پرش ـ انتشار,حافظه بلندمدت,قیمتگذاری اختیار معامله,مدل تلاطم تصادفی کسری
https://jfr.ut.ac.ir/article_73899.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73899_c1443b97bfcddad3ab5b59dd66c8a96c.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
محاسبه شاخص استرس مالی و تحلیل تأثیرهای آن بر رشد اقتصادی ایران؛ کاربردی از مدل خودرگرسیون مارکف ـ سوئیچینگ
417
447
FA
مریم
حیدریان
دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
maryamheidarian.1368@yahoo.com
علی
فلاحتی
دانشیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
a.falahati@razi.ac.ir
محمدشریف
کریمی
استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران.
s.karimi@razi.ac.ir
10.22059/frj.2019.275907.1006822
<strong>هدف:</strong> بازارهای مالی با کاهش هزینههای مبادلهای و عدم تقارنهای اطلاعاتی در اقتصاد، ارتقای سطح پسانداز، انباشت سرمایه و رشد اقتصادی را سبب میشوند. رشد بازارهای مالی کارا، در رشد اقتصادی نقش تعیینکنندهای دارد، ولی باید توجه شود که وقوع بحران در بازارهای مالی نیز میتواند به افت اقتصادی و در برخی موقعیتها به رکود اقتصادی منجر شود. یکی از علائم هشدار بحران مالی، استرسهای فزایندهای است که در بازارهای مالی روی میدهد و به افزایش نااطمینانی و بیثباتی در اقتصاد منجر میشود. از این رو هدف اصلی این پژوهش، محاسبه شاخص استرس مالی در بازارهای مالی ایران و شناسایی تأثیرهای آن بر رشد اقتصادی است.<br /> روش: در این پژوهش ابتدا با استفاده از دادههای فصلی بازارهای مالی مختلف، شامل بخش بانکی، بازار سهام و بازار ارز، شاخصی ترکیبی از استرس مالی برای اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1370تا 1396 با استفاده از روش تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) ساخته شد و در ادامه، تأثیرهای این شاخص بر رشد اقتصادی با استفاده از روش خودرگرسیون مارکف ـ سوئیچینگ ارزیابی شده است. استرس مالی نوعی کانال واسطه بین شوکها و بروز بحرانهای مالی در اقتصاد شناخته شده است.<br /> یافتهها: نتایج برآورد مدل نشان میدهد، اقتصاد ایران طی 13 سال استرس مالی منفی و طی نه سال استرس مالی مثبت داشته که بهترتیب باعث کاهش و افزایش رشد اقتصادی در کشور شده است. البته پایداری سالهای رکود و استرس مالی منفی بیشتر از سالهای رونق و استرس مالی مثبت بوده، بهگونهای که اثر کلی استرس مالی بر رشد اقتصادی منفی و معنادار بوده است.<br /> نتیجهگیری: میتوان گفت یکی از دلایل بروز استرسهای مالی و بهتبع آن بحرانهای مالی، بازارمحور بودن در ساختار مالی کشور است.
بازارهای مالی,استرس مالی,رشد اقتصادی,مدل خودرگرسیون مارکف ـ سوئیچینگ
https://jfr.ut.ac.ir/article_73900.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73900_f318296b9ed11da15b836b855bb2fdf3.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
بررسی کارایی متغیر طی زمان در بازارهای طلا و ارز ایران
448
471
FA
سیاوش
محمدپور
دانشجوی دکتری، گروه اقتصاد، مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، تهران، ایران.
siavash.mohammadpoor@gmail.com
علی
رضازاده
0000-0003-4165-1523
استادیار، گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
a.rezazadeh@urmia.ac.ir
10.22059/frj.2019.272213.1006790
<strong>هدف:</strong> فرضیه بازار کارا، از نظریههای بنیادین در علوم مالی محسوب میشود. کارایی یا ناکارایی بازار در راستای هدف کسب سود برای سرمایهگذاران در بازارهای دارایی بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش، بررسی شکل ضعیف کارایی در بازارهای ارز و طلا در ایران طی دوره زمانی فروردین 1359 تا شهریور 1397 برای بازار ارز و فروردین 1364 تا شهریور 1397 برای بازار طلا است.
روش: با توجه اینکه روشهای خطی نمیتوانند امکان وجود شکست ساختاری و رفتار غیرخطی در سریهای زمانی مربوط به قیمت داراییها را مدلسازی کنند، در این مطالعه برای آزمون کارایی بازارهای ارز و طلا، از آزمون ریشه واحد غیرخطی مارکوف ـ سوئیچینگ استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای حاصل از برآورد مدل نشان میدهد، بر اساس روش خطی، در هر دو بازار ارز و طلا کارایی وجود دارد. این در حالی است که بر اساس آزمون ریشه واحد غیرخطی مارکوف ـ سویچینگ، کارایی در هر دو بازار بهصورت متغیر در زمان برقرار است. به بیان بهتر، در هر دو بازار، در برخی دورهها کارایی ضعیف است و در برخی دورهها ضعیف نیست. همچنین یافتههای این پژوهش نشان میدهد دلیل ناکارایی موجود در بازارهای مورد بررسی در برخی از دورهها، دخالت دولت در بازار بوده است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش، آزمونهای ریشه واحد خطی که تاکنون از آنها برای بررسی کارایی ضعیف در بازارهای دارایی استفاده میشد، برای بررسی دقیق این فرضیه توان کافی ندارد. دلیل آن نیز این است که سریهای قیمتی در بازارهای دارایی، بهصورت ذاتی رفتاری غیرخطی دارند، بنابراین، مدلسازی این متغیرها با روشهای خطی به نتیجهگیری اشتباه منجر خواهد شد.
بازارهای دارایی,کارایی بازار,آزمون ریشه واحد مارکوف ـ سویچینگ
https://jfr.ut.ac.ir/article_73901.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73901_7d59e12f6b43501f34f3761f3a0d66c1.pdf
دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
تحقیقات مالی
1024-8153
2423-5377
21
3
2019
11
22
ساختار سرمایه و نقدشوندگی سهام: آزمون تجربی نظریه موازنه ایستا در مقابل نظریه سلسلهمراتبی
472
492
FA
هیراد
نظری
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه حسابداری، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
hirad.nazari@ut.ac.ir
مهدی
بوژ مهرانی
کارشناس ارشد، گروه حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
mehdibuzhmehran1365@gmail.com
آرش
تحریری
استادیار، گروه حسابداری، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تهران، ایران.
arashtahriri@ut.ac.ir
10.22059/frj.2019.269995.1006766
<strong>هدف:</strong> واحدهای تجاری، اغلب، برای دستیابی به ترکیب بهینه در ساختار سرمایه خود با استراتژیهای تأمین مالی متفاوتی روبهرو میشوند. مسئله محوری، اثرگذاری تأمین مالی بر خصوصیتهای بازار سرمایه، منجمله نقدشوندگی سهام است. این پژوهش، بررسی ارتباط ساختار سرمایه و نقدشوندگی سهام را با تأکید بر نظریههای موازنه ایستا و سلسلهمراتبی مد نظر قرار داده است.<br /> روش: نمونه آماری، 146 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 تا 1396 بود که برای آزمون فرضیهها از دادههای این شرکتها استفاده شد. روش آماری برای آزمون فرضیهها، تحلیل رگرسیون چندمتغیره بود.<br /> یافتهها: نتایج آزمون فرضیه اول مبین آن است که با افزایش تأمین مالی از طریق اهرم مالی، درصد اختلاف قیمتهای پیشنهادی خرید و فروش سهام بهعنوان معیار نقدشوندگی افزایش و در نتیجه، نقدشوندگی سهام کاهش مییابد. همچنین رابطه معناداری بین تأمین مالی از طریق بدهی با سایر معیارهای نقدشوندگی سهام در آزمون فرضیه اول مشاهده نشد. نتایج سایر آزمونها نیز ارتباط منفی بین تأمین مالی داخلی و خارجی با شاخصهای نقدشوندگی را تأیید کردند؛ بهطوری که شواهدی از شدت اثرگذاری معکوس تأمین مالی داخلی نسبت به تأمین مالی خارجی بر نقدشوندگی سهام بهدست آمد که با نظریه سلسهمراتبی در تضاد است.<br /> نتیجهگیری: بهطور کلی نتایج تجزیه و تحلیل دادهها از نظریههای مطرحشده حمایت نمیکند و گویای این مطلب است که تصمیمهای متفاوت تأمین مالی در شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران، تأثیر متفاوتی بر نقدشوندگی سهام و بالطبع، هزینه سرمایه شرکتها نمیگذارند.
تأمین مالی,ساختار سرمایه,نظریه سلسلهمراتبی,نظریه موازنه ایستا,نقدشوندگی سهام
https://jfr.ut.ac.ir/article_73902.html
https://jfr.ut.ac.ir/article_73902_86493611ee5f78bbe3d3749f7a1d96a5.pdf