unavailable
unavailable
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای یکی از مدلهای رایجِ برآورد نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذاران است. از آنجا که ممکن است پسماندهای باقیمانده از رگرسیون تخمینی در این مدل دارای ناهمسانی واریانس شرطی باشند، در این پژوهش تلاش شده است که قدرت پیشبینی مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای استاندارد و مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای با در نظر گرفتن ناهمسانی واریانس شرطی متقارن و نامتقارن آزمون شود. بدین منظور بازده مورد انتظار طی دورۀ زمانی تحقیق بر اساس هر سه مدل موجود در این پژوهش برآورد شد و مقایسهای میان نتایج آن با بازده تحقق یافته انجام گرفت و از شاخص میانگین مجذور خطا برای سنجش قدرت پیشبینی مدلهای تحقیق استفاده شد. با اجرای آزمون دایبولد ـ ماریانو روی شاخص میانگین مجذور خطا، مدلهای تحقیق با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد در نظر گرفتن ناهمسانی واریانس شرطی (متقارن و نامتقارن) موجب افزایش قدرت پیشبینی بازده تحققیافته با استفاده از مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای میشود.
یکی از حوزههای جدید در رابطه با قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، نقض فرض سرمایهگذاری مستقیم است که به مدل قیمتگذاری نمایندگی منتهی میشود. در این مطالعه با هدف مقایسۀ مدل قیمتگذاری مستقیم و نمایندگی، مدلهای تک عاملی، سه عاملی فاما و فرنچ و پنج عاملی فاما و فرنچ هر یک با فرض نمایندگی و سرمایهگذاری مستقیم مقایسه میشود. برای اجرای این آزمون، دادههای مربوط به سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1388 تا 1395 جمعآوری شدهاند. برای آزمون مدلهای قیمتگذاری، دو روش آلفای صفر و قیمتگذاری بتا (مطابق آزمون مقطعی فاما ـ مکبث) استفاده شده است. طبق یافتههای آزمون مقطعی فاما ـ مکبث، مدل تک عاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و مدل پنج عاملی فاما و فرنچ هر سه در حالت نمایندگی نسبت به سرمایهگذاری مستقیم برتری دارند. یکی از حوزههای جدید در رابطه با قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، نقض فرض سرمایهگذاری مستقیم است که به مدل قیمتگذاری نمایندگی منتهی میشود. در این مطالعه با هدف مقایسۀ مدل قیمتگذاری مستقیم و نمایندگی، مدلهای تک عاملی، سه عاملی فاما و فرنچ و پنج عاملی فاما و فرنچ هر یک با فرض نمایندگی و سرمایهگذاری مستقیم مقایسه میشود. برای اجرای این آزمون، دادههای مربوط به سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1388 تا 1395 جمعآوری شدهاند. برای آزمون مدلهای قیمتگذاری، دو روش آلفای صفر و قیمتگذاری بتا (مطابق آزمون مقطعی فاما ـ مکبث) استفاده شده است. طبق یافتههای آزمون مقطعی فاما ـ مکبث، مدل تک عاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و مدل پنج عاملی فاما و فرنچ هر سه در حالت نمایندگی نسبت به سرمایهگذاری مستقیم برتری دارند. یکی از حوزههای جدید در رابطه با قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، نقض فرض سرمایهگذاری مستقیم است که به مدل قیمتگذاری نمایندگی منتهی میشود. در این مطالعه با هدف مقایسۀ مدل قیمتگذاری مستقیم و نمایندگی، مدلهای تک عاملی، سه عاملی فاما و فرنچ و پنج عاملی فاما و فرنچ هر یک با فرض نمایندگی و سرمایهگذاری مستقیم مقایسه میشود. برای اجرای این آزمون، دادههای مربوط به سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1388 تا 1395 جمعآوری شدهاند. برای آزمون مدلهای قیمتگذاری، دو روش آلفای صفر و قیمتگذاری بتا (مطابق آزمون مقطعی فاما ـ مکبث) استفاده شده است. طبق یافتههای آزمون مقطعی فاما ـ مکبث، مدل تک عاملی قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، مدل سه عاملی فاما و فرنچ و مدل پنج عاملی فاما و فرنچ هر سه در حالت نمایندگی نسبت به سرمایهگذاری مستقیم برتری دارند.
هدف از اجرای این پژوهش، بهدست آوردن دورههای رونق و رکود بازار سهام ایران مبتنی بر رویکردی ناپارامتریک است. بهمنظور تعیین دورههای رونق و رکود و همچنین برای تحلیل ویژگیهای بازار سهام ایران در دورۀ زمانی فروردین 1370 تا تیر 1396، از دادههای ماهانۀ شاخص قیمت (TEPIX) استفاده شده است. برای این کار، بهکمک رویکرد ناپارامتریک دورههای رونق و رکود بازار سهام را مشخص کرده و به محاسبة پنج شاخص (میانگین دورۀ زمانی، دامنۀ نوسان، حرکات تجمعیافته، شاخص فزونی و نسبت رونق و رکودِ بزرگ) اقدام کردیم. یافتههای تحقیق نشان میدهد برخی حقایق مسلم موجود در بازارهای سهام، مبنی بر طولانیتر بودن میانگین دورۀ زمانی و بالاتر بودن میانگین دامنۀ نوسانِ دورههای رونق از رکود برای بازار سهام ایران نیز صدق میکند، اما حقیقت بزرگتر بودن میانگین شاخص فزونی دورههای رونق از رکود در بازار سهام ایران صادق نیست. بر اساس نتایج، دورههای رونق از دورههای رکود طولانیتر و شدیدتر (دامنۀ نوسان بزرگتر) بوده و سرعت افزایش شاخص در دورههای رونق بیش از سرعت کاهش آن در دورههای رکود است.
سرمایهگذاری سبک پایه از جمله نظریههای مطرح در حوزۀ مالی رفتاری است. در سرمایهگذاری سبک پایه، سرمایهگذاران ابتدا گزینههای سرمایهگذاری پیش رو را بر مبنای یک ویژگی مشترک گروهبندی کرده، سپس از گروه منتخب دارایی مد نظر را خریداری میکنند. این ویژگی مشترک «سبک» نامیده میشود که اساس گروهبندی است. در این پژوهش کاربرد «صنعت» بهعنوان سبک در «سرمایهگذاری سبک پایه» بررسی شده است. همبستگی معاملات سرمایهگذاران خرد در سطح صنعت با کنترل متغیرهای اندازه و ارزش دفتری به ارزش بازار آزمون شده است. بهمنظور آزمون فرضیههای پژوهش، نمونهای شامل 8 میلیون معاملۀ منتسب به 335 شرکت به روش حذف سامانمند از بین شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در سالهای 1387 تا 1393 انتخاب شده است. نتایج نشان میدهد که صنعت سبکی است که سرمایهگذاران خرد از آن برای انتخاب سهام استفاده میکنند. همچنین استفاده از سبکهای اندازه و ارزش دفتری به بازار نیز رواج دارد.
در این مطالعه اثر متغیرهای مستقل، شامل سپردههای دیداری، سپردههای پسانداز، سپردۀ سرمایهگذاری کوتاهمدت، سپردۀ سرمایهگذاری بلندمدت و سایر سپردهها بر پیشبینی درآمد بانکها به روش رویۀ سطح پاسخ ارزیابی شده است. اینتحقیق با استفاده ازطرحمرکبمرکزی با پنج متغیر مستقل و یک متغیر وابسته انجام گرفته و نوع مدل رگرسیونی از نوع معادلۀ درجه دو انتخاب شده است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل بانکهای اقتصاد نوین، پارسیان، پاسارگاد، پست بانک، تجارت، توسعۀ صادرات، رفاه، سامان، سپه، سرمایه، سینا، کارآفرین، صنعت و معدن، ملی، ملت، مسکن و کشاورزی در بازۀ زمانی 1384 تا 1392 است. نتایج و یافتههای تحقیق نشان میدهد سپردههای دیداری، سپردههای پسانداز، سپردههای سرمایهگذاری بلندمدت و سپردههای سرمایهگذاری کوتاهمدت بر میزان درآمد بانک تأثیر مثبت میگذارند، اما سایر سپردهها بر میزان درآمد بانک تأثیر منفی دارند. همچنین دقت پیشبینی روش رویۀ سطح پاسخ برابر 95 درصد است.
پژوهش حاضر بازده کوتاهمدت عرضههای اولیه را از جنبۀ سوگیری رفتاری سرمایهگذاران بررسی میکند. همچنین هدف دیگر پژوهش، بررسی کاهش تأثیر سوگیری رفتاری بر بازده کوتاهمدت بهوسیلۀ کیفیت سود است. در این پژوهش از دادههای 93 شرکت عرضه شده طی سالهای 1396- 1386 در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. علاقه به بختآزمایی از طریق معیار چولگی مورد انتظار بهدست آمد و بازده تجمعی کوتاهمدت، طی 7 روز پس از عرضه محاسبه شد. همچنین کیفیت سود سال قبل از عرضه بهکمک معیار کیفیت اقلام تعهدی جونز تعدیل شده، بهدست آمد. آزمون فرضیهها با استفاده از رگرسیون ترکیبی مقطعی انجام گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد چولگی مورد انتظار، اثر مثبتی بر بازده کوتاهمدت عرضههای اولیه دارد. همچنین کیفیت سود بیشتر، میزان اثر یاد شده را تقلیل میدهد. نتایج، حاکی از تأثیر مثبت علاقه به بختآزمایی سرمایهگذاران بر بازده کوتاهمدت عرضههای اولیه و تقلیل اثر سوگیری یاد شده بهوسیلۀ کیفیت بالاتر اطلاعات حسابداری پیش از عرضه است.
برای ایجاد همسویی منافع بین مالک و مدیر، باید معیار پاداشدهی، شاخص صحیحی از عملکرد باشد. یکی از شاخصهای مهم در سنجش عملکرد در برنامههای پاداش، حساسیت سود گزارش شده است؛ بهطوری که منافع همۀ طرفین قراردادها تأمین میشود. سودهای دارای حساسیت باید سبب تغییرِ ارزش بازار شرکت شوند. بنابراین هدف اصلی پژوهش، بررسی تأثیر ضریب واکنش سود، نوسانهای بازدهی غیرعادی سهام و خطای پیشبینی سود بهعنوان ابعاد حساسیت سود، بر پاداش هیئتمدیره است. برای این منظور از دادههای 121 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1387 تا 1395و رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نتایج نشان میدهد در نظام پاداشدهی مدیران، ضریب واکنش سود، ضریب واکنش تعدیلی سود و مربوط بودن سود به ارزش سهام، تأثیر مثبتی بر پاداش مدیران میگذارد و نوسانهای غیرعادی بازدهی سهام و خطای پیشبینی سود، بر پاداش مدیران تأثیر منفی معناداری دارند.